قیام دى ماه سال 1356 سر آغاز مرحله نوینى از انقلاب اسلامى مىباشد که با پیروزى ملت مسلمان بر نظام2500 ساله ستمشاهى در 22 بهمن ماه 1357 پایان پذیرفت و ملت مسلمان با غلبه بر نظام شاهنشاهى یکى ازبزرگترین و برجستهترین مراحل انقلاب را پشت سر نهادند.
روز 17 دى روزنامه اطلاعات مقالهاى تحت عنوان »ایران و استعمار سرخ و سیاه« به قلم فردى ناشناس به نام احمدرشیدى مطلق منتشر ساخت که در آن صریحاً به امام خمینى(ره) اهانت شده بود و امام(ره) را از سایر روحانیون جدا کرده وروحانیون طرفدار شاه و قوانین ضد اسلامى او را اسلامى دانسته بود؛ و همچنین حمله به بزرگداشت چهلمین روزشهادت آیةاللَّه مرحوم حاج آقاى مصطفى خمینى در قم و به مسخره گرفتن قطعنامه 14 مادهاى روحانیت، دراینروزنامه و دیگر روزنامههاى رژیم به چشم مىخورد.
اینجا بود که وقاحت و بىشرمى دستگاه حاکم به اوج خودرسید، موج خشم و نفرت مردم نیز به بالاترین سطح خود رسید.
خبر روزنامه اطلاعات به سرعت در بین مردم پخششد.
بلافاصله درسها و نمازها و منبرها یکپارچه تعطیل شد.
طلاب تاب خود را از دست داده بودند.
در عرض مدتکمى تمام نسخههاى اطلاعات نایاب شد.
مرکز تجمع عمده در مدرسه خان و بیرون آن بود و همه جا احساس مىشدکه وضع غیر عادى است.
اولین حرکت و راهپیمایى طلاب حوزه علمیه قم از مدرسه خان با جمعیتى بیش از هزار نفرکه پیوسته بیشتر مىشد، به طرف منزل آیةاللَّه گلپایگانى صورت گرفت.
مردم در بازگشت از منزل ایشان (ظهر یکشنبه18 دى) شروع به شعار »درود بر خمینى« کردند.
پلیس در سه راه ارم - چهارمردان، مسلح به اسلحه گرم و سرد، آماده ومهیاى شلیک شده بود.
پلیس براى متفرق کردن جمعیت، به ماشین گریدرى که آورده بود دستور داد که به وسطجمعیت حرکت کند.
جمعیت بدون توجه به پلیس به مسیر خود ادامه داد که ناگهان پلیس به آنان حملهور شد.
عدهاىپراکنده شدند و عدهاى همدیگر را به ایستادگى دعوت مىنمودند.
در آن حوالى یک ماشین آجر موجود بود، وجمعیت با پارههاى آجر به پلیس پاسخ مىدادند.
در مسیر عده زیادى به آنها پیوستند.
مسافرین و زوار از انگیزهتظاهرات کاملاً آگاه شدند و عدهاى از آنان به همراه طلاب حرکت کردند.
ساعت سه بعدازظهر در میدان آستانه و اطراف، جمعیت انبوهى از هر طرف گرد آمدند و با هم به سوى منزل آیةاللَّهمرعشى حرکت کردند.
در اینجا جمعیت نسبت به صبح چند برابر بود، به طورى که حسینیه و بیرونى آیةالله مرعشىو کوچههاى اطراف و حتى قسمتهایى از خیابان موزه و... از جمعیت موج مىزد و ایشان نیز مانند آیةاللَّه گلپایگانىبراى مردم سخن گفتند.
نزدیک به غروب بود که به منزل مرحوم آیةاللَّه حائرى رفتند و پس از سخنان ایشان براى نمازبه طرف مسجد اعظم روانه شدند.
در تظاهرات بعداز ظهر از پلیس و مزاحمت او خبرى نبود ولى قهراً پلیس به فکرتقویت بیشتر و تقاضاى کمک از تهران بود تا اگر تظاهرات ادامه یافت کارى کند.
پس از تمام شدن نماز مغرب و عشاءمردم در صحن مسجد با شعارهاى:
»درود بر خمینى«، «مرگ بر این حکومت یزیدى»، «مرگ بر پهلوى»، «دانشجو،روحانى، پیوندتان مبارک» شروع شد وپس از یک ساعت آرام از مسجد بیرون آمدند.
پلیس به مردم حمله کرد و آنها رابا باتوم مضروب ساخت.
آنها که به طرف صفاییه مىرفتند تا ساعت نه شب با پلیس درگیرى داشتند و آنهاکه به طرفچهارمردان در حرکت بودند عدهاى روبهروى مدرسه خان و بازارچه تا ساعت نه، شعارهاى مسجد اعظم را تکرارمىکردند و پلیس تا داخل کوچهها آنها را تعقیب مىکرد.
در چند جاى دیگراز قبیل خیابان ارم وکوچههاى اطراف وبخصوص اطراف حرم و آن طرف رودخانه نیز پلیس درگیربود.
ضمناً در همین وقت، عدهاى از طلاب که در مسجداعظم نبودند، وقتى حمله پلیس را از سه راه موزه و جلوى مدرسه خان مشاهده کردند با فریاد بلند، شعار »درود برخمینى« سردادند تا توجه پلیس را به خود جلب کرده و از حمله به طلاب در سه راه موزه بکاهند.
صبح دوشنبه خونین، 19 دى
فردا ساعت 8/30 ، طلاب مدرسه طبق وعده قبلى جلوى مدرسه خان و میدان آستانه جمع شده و به طرف منزلآیةاللَّه آملى حرکت کردند.
در این روز تمام بازار و مغازههاى قم تعطیل بود، اطراف آستانه هم با حرکت و تجمع مردمبسته شد.
جمعیت چندین هزار نفرى به منزل ایشان رسید و ایشان با سخنرانى خود اجتماع و همبستگى طلاب ومردم را مورد ستایش قرار داد و از نوشته روزنامه اطلاعات اظهار انزجار نمود و در باره عظمت امام1 صحبت کرد.
پس ازپایان سخنرانى، مردم به طرف منزل مرحوم آیةاللَّه علامه طباطبایى، بدون شعار حرکت کردند.
علامه طباطبایىدرباره شخصیت امام صحبت نمود و سپس یکى از آقایان،از طرف علامه سخنرانى کرده وبىپرده، حقایق را بازگو کرد.
پس از آن به سوى منزل دیگر اساتید حوزه به راه افتادند و بدون این که مأمورین از مقصد حرکت آگاه شوند، در طولخیابان صفاییه به طرف حرم حرکت کردند و گروه زیادى در این مسیر به جمعیت ملحق شدند.
مقابل شهربانى گروهىاز گاردىها با سپر و ماشینهاى آبپاش و باتومهاى چوبى بلند و کلاههاى فلزى آماده براى حمله در چند صفایستاده بودند و هنگامى که نیمى از جمعیت چندین هزار نفرى از جلوى آنها رد شدند، در کنار جمعیت به حرکتآمدند.
جمعیت به سه راه بازار رسیدندو به طرف خیابان آذر حرکت را ادامه دادند و وارد بازار شدند.
هنگام ورودجمعیت به خیابان آذر پلیس و کماندوها چند بار جلوى جمعیت رژه رفتند تا مردم را بترسانند.
جمعیت پس ازپیمودن طول بازار، وارد خیابان باجک و چهارراه مسجد امام شدند و عدهاى هم به طرف خیابان آستانه رفتند.
با اینکه جمعیت کمکم متفرق مىشدند ولى همه جا جمعیت موج مىزد.
جالب توجه است که تمام مدارس و دبیرستانها در این روز )و روز قبل( تعطیل بود و تمام مردم مغازهها راتعطیل کردهبودند و بدون هیچ ترس و خوفى در تظاهرات همگام با طلاب شرکت مىکردند.
به هر صورت یک سر جمعیت کهتمام عرض خیابان و پیادهروها را اشغال کردند، به نزدیکى چهارراه بیمارستان رسیده بود و سر دیگر آن هنوز درکوچهبیگدلى بود.
هر چه ماشین از چهارراه به این طرف آمده بود کاملاً وسط خیابان متوقف شد.
عده زیادى هم به پشتبامها رفته و تماشا مىکردند.
جمعیت رسیده به چهارراه، با مانع برخورد کردند به این معنا که یک ماشین آبپاش و یک کامیون گارد در عرضخیابان روبهروى بانک صادرات قرار داده بودند که کاملاً خیابان مسدود شده بود.
مردم مجبور بودند از پیادهرو کناربانک به طرف خیابان حجت و از آنجا به خیابان بهار بروند اما قبل از این که جمعیت به آنجا برسد سخنگوى پلیس بابلندگو فریاد زد:
سد معبر حرام است! از پیادهرو بروید.
جمعیت نیز چارهاى جز حرکت از پیادهرو نداشت، همه پیشخود مىگفتند:
شما سد معبر مىکنید! به هر حال دراین موقع یک ساواکى پایش را محکم به شیشه بانک صادرات مىکوبد و همان وقت یک ساواکى دیگر بالباس شخصى و یک پاسبان با لباس رسمى که در کامیون نشسته بودند، با هم هر کدام سنگى به طرف شیشه بانک پرتمىکنند.
به دنبال این صحنه سازى، فرمانده گارد و پاسبانها و مأمورین ساواک اول به جمعیت به عنوان اعتراضمىگویند:
چرا شیشه بانک را مىشکنید؟ و بعد رو به جلادان که:
این پدر سوختهها را بزنید! و حمله شروع مىشود.
آنها به طور دستهجمعى با باتوم به ملت حملهور مىشوند و جمعیت بىدفاع بناچار به کوچههاى اطراف با دادن شعاررو مىآورد.
جاهاى دیگر هم تا پلیس حمله نمىکرد کسى شعار نمىداد ولى با حمله آنان شعار شروع مىشد.
طلاببه کوچهها ریخته و با شکستن شاخه« و برداشتن سنگ به دفاع برخاستند.
مدام حمله و گریز صورت مىگرفت و ازهمه طرف به زد و خورد پرداختند، اینها با سنگ و آنان با اسلحه گرم! در اطراف مدرسه حجتیه نیز زد و خورد جریانداشت.
این وضع تا آخر شب ادامه داشت و هر کس از خیابانهاى ارم، صفاییه و چهارمردان عبور مىکرد کتکمىخورد.
امام1 پس از آن فاجعه خونین در بخشى از بیانات خویش چنین فرمودند:
»متحیرم که این فاجعه را، این فاجعه بزرگ را به کى باید تسلیت بگویم؟ آیا به رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین:
و بهحضرت حجت -سلام الله علیه- تسلیت بگویم یا به امت اسلام، به مسلمانان، به مظلومین در تمام اقطار عالم تسلیتبگویم، یابه ملت مظلوم ایران تسلیت بگویم، با به اهالى محترم قم داغدیده تسلیت بدهم، یا به پدر و مادرهاىمصیبت دیده تسلیت بدهم، یا به حوزههاى علم و علماى اعلام تسلیت بگویم؟ به کى باید تسلیت گفت و از کى بایدتشکر کرد در این قضایا که براى اسلام پیش مىآید و این ملت بیدار در مقابل این مصیبتها استقامت مىکند، کشتهمىدهد، هتک مىشود.
بى جهت و بدون هیچ مجوزى مردم را به مسلسل بستند و تاکنون آنچه به ما اطلاع دادند، گرچه مختلف است لکن بعضى از خبرگزاریها هفتاد و بعضى صد و غالباً به ما تذکر دادهاند صد تا دویست و پنجاه نفر واز بعضى تلگرافاتى که از اروپا آمده است یا از آمریکا، عدد را سیصد نوشتند و باز هم معلوم نیست.
عدد مجروحینالآن معلوم نیست بعد از احصائیه لابد پیدا مىکند، اگر بتواند، اگر مثل 15 خرداد به دریاچه حوض سلطان مردم رانریخته باشند، اگر بتوانند آمار پیدا کنند گفته شده تأیید هم شد که اشخاصى رفتند که خون خودشان را بدهند به ایناشخاص که محتاج به خون بودند و در مریضخانهها و آنها را گرفتهاند و آنهایى که خون به آنها نرسیده بعضى مردهاند وکشتهها را ندادند به صاحبانش، اگر یکى هم اصرار کرده مىگوید:
پانصد تومان گرفتند براى این که کشتند او را.
اینها راباید ما از کى تشکر کنیم؟ به کى تسلیت بگوییم، ملت ایران را باید ما از آنها تشکر کنیم، ملت ایران ملت بیدارى است،ملت هوشیار و مقاومى است درمقابل ظلم در عین حالى که این همه کشته مىدهد، در عین حال مقاومت مىکند.
ایستادگى مىکند و این ایستادگى به نتیجه خواهد رسید هیچ اشکالى نیست که بعد از این که ملتها بیدار شدند و بعد ازاین که حتى زنها قیام کردند بر ضد دولت و بر ضد این جباران یک همچنین ملتى پیروز مىشود انشاءاللَّه.
با کشتار بیرحمانه مردم قم و سرکوب قیام از طرف مزدوران شاه بسیارى از علما و روحانیون نیز دستگیر و به شهرهاىمختلف تبعید شدند و رژیم شاه گمان کرد با آفریدن این فاجعه چنان ترسى در دلها انداخته است که دیگر کسى رایاراى اعتراض نخواهد بود و او در سکوتى مرگبار به حکومت ظالمانه خود ادامه خواهد داد، لیکن اندکى پس ازاینکشتار، امام امت(ره) باپیش بینى دقیقى که از ایمان الهى او سرچشمه داشت، طى پیامى به مردم چنین مژده دادند:
».
به ملت شریف ایران مژده مىدهم که رژیم جائرانه شاه نفسهاى آخرش را مىکشد و این قتل عامهاى بى رحمانهنشانه وحشت زدگى و حرکاتى مذبوحانه است.
مضحک و بسا رسوا، این مانورهاى وقیحانه و بچهگانه است که پس ازداغ باطله از طرف عموم ملت خوردن به راه انداختهاند و مشتى سازمانى و اراذل و اوباش از خودشان و جمعى ضعفاو بیچارگان رابا زور و سرنیزه ازاطراف جمع آورى کرده و در شهرهابه فریاد جنجال »جاوید شاه!« وادار مىکنند و گمانمىکنند جبران تعطیل عمومى بازارها است و با این سیلىها مىتوانند صورت سیاه خود را سرخ کنند.
من به ملتایران بااین بیدارى و هوشیارى و این روحیه قوى و شجاعت بىمانند، نوید پیروزى مىدهم؛ پیروزى توأم با سربلندىو افتخار، پیروزى توأم بااستقلال و آزادى، پیروزى توأم با قطع ایادى اجانب و چپاول گران، پیروزى توأم بابرچیدهشدن بساط ستمگران وانقراض دودمان سیاه روى پهلوى، ملتى که با هوشمندى و پیوستگى همه طبقات از روحانى تادانشگاهى از منبرى تا بازارى از دانشجوى داخلى تا خارجى از کارگرتادهقان به پاخاسته و تب و تاب اسلام عدالتپرور دارد، پیروز است ملتى که با دادن بهترین جوانان برومند خود با سرافرازى به مخالفت و تنفر از دستگاه جبار ادامهمىدهد پیروز است، ملتى که حتى بانوان محترمهاش با تظاهرات، بیزارى خود را از رژیم شاه اعلام مىکند پیروزاست، ملتى که مادران و خواهران شیردلش افتخار به مرگ جوانان برومندش مىکند که در صف شهدا هستند پیروزاست.
ملتى که جوانان و دانشجویان داخل و خارج کشورش مجال تفکر رااز شاه و اربابانش سلب کرده پیروز استملتى که به همه تشبثات شاه و دار و دستهاش در آمریکا با تظاهرات پرشور رعد آساى جوانان رشیدش در مقابل کارترو شاه، کاخ سفید را به لرزه در آورده و تنفر خود را نثار آنها کرده است پیروز است.
ملتى که پشتیبانش اسلام و قرآن ونهضتش براى خدا و بسط عدالت و محو ستمکارى است پیروز است.
شما اى ملت شریف بزرگ، پیروزید با دادنخسارت بسیار و دادن فداییان بى شمار.
با پیام امید بخش و شورآفرین امام1 گرد افسردگى از چهرهها برخاست و آنانى که دل به فرمان امام خویش بسته بودنددریافتند که خونهاى بناحق ریخته قیام 19 دى مژده پیروزى بر طاغوت است لذا با عزمى راسختر و چهرهاىافروختهتر آماده برداشتن گامى دیگر در مسیر پیروزى شدند.
قیام 19 دى برخلاف آنچه طاغوت پنداشته بود و همانگونه که امام عزیز اشاره کرده بودند، بشارت پیروزى 22 بهمن شد و سرانجام ریشه 2500 ساله حکومت طاغوت را ازسرزمین اسلامى ایران بر کند.
این روز بزرگ را که نقطه عطفى در روند انقلاب اسلامى بود گرامى داشته و به شهداى آن از پیشگامان نهضت اسلامىبودند، درود مىفرستیم.